٭ جنگ راشل
به ياد راشل كوري
Rachel Corrie (1979-2003)
روز يكشنبه 16 مارچ يك فعال 23 ساله حقوق بشر به نام راشل كوري در حاليكه سعي ميكرد از تخريب خانه يك دكتر فلسطيني توسط ارتش اسراييل در نوار غزه جلوگيري
كند توسط بولدوزر ارتش اسراييل كشته شد.
قتل وحشيانه راشل به دست ارتش اسراييل در امريكا انعكاس بسيار كمي پيدا كرد. هيچ يك از شبكه هاي تلويزيوني قتل يك دختر 23 ساله صلح طلب را قابل پخش ندانستند!. دولت امريكا به پدر و مادرش به بهانه جنگ اجازه رفتن به اسراييل را نداد ..
مراسم يادبود راشل در نوار غزه توسط پليس اسراييل به هم ريخته شد(گاردين ) . در حين مراسم يك ستون خودرو به بهانه خراب كردن ساختمانهايي در اطراف مراسم را به هم زد. بولدوزري كه راشل را به قتل رسانده بودنيز در بين آنها ديده ميشد.
اطلاعيه داوطلبان ؛حركت همبستگي بين المللي جزييات قتل راشل را چنين توضيح ميدهد:
16 مارچ 2003امروز در رفح-نوار غزه- راشل كوري يك زن 23 ساله امريكايي اهل المپيا-واشنگتن كه يك داوطلب گروه ؛حركت همبستگي بين المللي؛(آي-اس- ام)بود توسط ارتش اسراييل كشته شد. راشل جلو راه بولدورزي ايستاده بود كه به طرف او مي آمد. وقتي كه (راننده) بولدوزر حاضر به توقف يا تعيير مسير نشد او از تل خاكي كه جلوي بولدوزر بود بالا رفت.. (راشل)يك كت فلورسانت به تن داشت و مستقيم به راننده اي كه داشت به طرف او مي آمد نگاه ميكرد. بولدوزر به راه خود ادامه دادو (راشل)را زير گرفت. پس از اينكه راشل كاملا از نظرها پنهان شد راننده به حركت خود ادامه داد و بولدوزر را كاملا روي راشل قرار داد.راننده تيغ بولدوزر را بلند نكرد و راشل زير بولدوزر له شد.سپس راننده عقب عقب آمد و دوباره از روي او عبور كرد. هفت نفر ديگر از گروه آي -اس-ام كه در آنجا بودند به طرف اودويدند تاتنش رااز زير خاك بيرون بكشند. او توسط يك آمبولانس به بيمارستان ال-نجار برده شد و در آنجا در گذشت..
...متن كامل اطلاعيه را در اينجا ميتوانيد ببينيد.
نقل ماجرا از زبان شاهدان عيني را در اينجا ميتوانيد بخوانيد.
عكسهاي اين جنايت را ميتوانيد در پايين و همچنين در اين صفحه ببينيد. راشل كت قرمز به تن و بلندگو به دست دارد.
. . روزنامه گاردين ايي ميل هايي را كه راشل براي دوستان و خانواده اش نوشته در دو سايت جمع آوري كرده. هر كدام از اين ايي ميل ها دنيايي از پاكي و محبت و احساس مسئوليت هستند. ايي ميل ها رنج دروني راشل را نشان ميدهند. او از بي خبري امريكايي ها شكوه ميكند...از اينكه كشورش به ؛ نسل كشي؛ فلسطيني ها كمك ميكند اظهار شرم ميكند و ميگويد كه هرگز زندگيش مثل قبل نخواهد شد.
در نامه اي(7 فوريه) به مادرش مينويسد:
دو هفته و يك ساعت است كه در فلسطين به سر ميبرم و هنوز قادر نيستم آنچه را كه ميبينم در قالب كلمات بيان كنم. ....نميدانم چند كودك در اينجا هستند كه در خانه هايي بدون سوراخ گلوله توپ بزرگ شده اند يا بدون برج هايي كه مدام آنها را تحت نظر دارند.. .....
..امروز سعي كردم بگويم بوش يك وسيله است اما نميدانم درست ترجمه كردم يا نه. به هر جهت اينجاكودكان 8 ساله اي هستند كه جيلي بيشتر از آنچه من همين چند سال پيش حاليم ميشد در باره ساختار قدرت در جهان آگاهي دارند.
...
درباره اين واقعيت فكر ميكنم كه هيچ حجمي از خواندن يا شركت در كنفرانسها يا ديدن فيلم هاي مستند و شنيدن واقعيات از زبان ديگران نمي تواند كسي را براي روبرو شدن با واقعيت اينجا آماده كند. تانبيني نمي تواني تصورش رابكني و حتي در آن هنگام باز ميداني كه تجربه تو واقعي نيست. مثلا براي ارتش اسراييل شليك به طرف يك امريكايي دردسر آفرين است...يا مثلا من پول كافي دارم كه وقتي ارتش اسراييل چاه ها را خراب مي كند آب بخرم و صد البته من ميتوانم هر وقت دلم خواست اينجا را ترك كنم.. هيچ كس در خانواده من هنگامي كه در حال رانندگي بوده توسط راكتي كه از يك برج مراقبت در انتهاي خيابان اصلي شهر شليك شده جانش را از دست نداده.
من يك خانه دارم. اجازه دارم بروم و اقيانوس راببينم. احتمالش خيلي كم است كه مرا ( براي اينكه سفيد و امريكايي هستم)براي ماهها و حتي سالها بدون محاكمه در زندان نگاه دارند.. وقتي به كار يا مدرسه ميروم اطمينان دارم كه يك سرباز با سلاح سنگين در نيمه راه المپيا و مادبي در يك ايستگاه بازرسي منتظر نيست تا تصميم بگيرد من ميتوانم امروز دنبال كار
خودم بروم يا نه و آيا حق دارم كه وقتي كارم تمام شد دوباره به خانه برگردم يا نه.........
وقتي من كه براي مدت كوتاهي وارد زندگي اين كودكان شده ام با برخورد با واقيعت هاي زندگي آنها اينهمه ناراحت و عصباني ميشوم دوست دارم بدانم عكس العمل آنها هنگام ورود به دنياي من چه خواهد بود....
در ايي ميل ديگري به تاريح 72 فوريه به مادرش مينويسد:
در باره حرفت در تلفن كه گفتي خشونت فلسطيني ها اوضاع رابدتر ميكند خيلي فكر كردم.
دوسال پيش شصت هزار كارگر فلسطيني از رفح(Rafah) در اسراييل كار ميكردند و حالا فقط 600 نفر مي توانند براي كار به اسراييل بروند. از اين 600 نفر خيلي ها رفته اند براي اينكه بين اينجا و آشكلون ( نزديكترين شهر اسراييلAshkelon, ) سه ايستگاه بازرسي وجود دارد. بازرسي كه قبلا 40 دقيقه طول ميكشيد حالا يك سفر 12 ساعته است. بعلاوه هر آنچه كه در سال 1999 به عنوان سرچشمه اقتصاد رفح شناخته ميشد بطور كامل تخريب شده است . (مثلا)
-فرودگاه بين المللي غزه: راهها تخريب شده و فرودگاه بطور كامل بسته شده است.
- مرز تجارت با مصر: حالا در وسط راه يك برج مراقبت اسراييلي با سربازان تك تير زن قرار دارد.
-دسترسي به اقيانوس:در دوسال گذشته كاملا قطع شده. يك ايستگاه بازرسي و شهرك يهودي نشين گوش كاتيف (Gush Katif) مابين اقيانوس و رفح ساخته شده است.
.-از شروع انتفاضه جديد تا بحال نزديك به 600 خانه در رافا تخريب شده است.(خانه هاي) مردمي كه(حتي) ارتباط مستقيم با مقاومت فلسطين ندارند و فقط در مرز زندگي ميكرده اند.گمان ميكنم اكنون به طور رسمي رفح فقيرترين محل دنياست. تا چند وقت پيش مردم اينجا زندگي متوسطي داشتند
قبلا هم گزارشاتي دريافت كرده بوديم كه كشتي هاي حامل گل كه از غزه به اروپا فرستاده ميشدند در ؛ارز: دو هفته براي بازرسي نگاه داشته ميشدند.به همين دليل اين بازار هم از بين رفت. و بعد بولدوزرها مزارع و باغچه هاي سبزيجات مردم را هم تخريب كردند. براي اين مردم چه باقي ماند؟اگر چيزي به فكرت ميرسد بگو....به ذهن من كه چيزي نميرسد...
اگر زندگي و رفاه ما را كاملااز بين برده بودند...اگر با بچه هايمان در جايي زندگي ميكرديم كه هر روز كوچك تر ميشد...هر روز تانك ها و بولدوزرها ميتوانستند به دنبالمان بيايند و گلخانه هايمان را كه در آنها براي ساليان كشت ميكرديم تخريب كنند و در حال تخريب مارا كتك ميزدند و همراه 149 نفر ديگر ساعت ها ما رادر حبس نگاه ميداشتند..فكر ميكني آيا ما براي نجات هر چيز كوچكي كه باقيمانده بودبه خشونت متوسل نمي شديم؟. وقتي باغ ها و گلخانه ها و در ختان ميوه را مي بينم كه پس از ساليان سال مراقبت ومواظبت تخريب شده اند بيشتر به اين مسئله فكر ميكنم. به تو فكر ميكنم. به اين كه چقدر زمان و چقدر كار توام با عشق لازم است تا چيزي رشد كند. فكر ميكنم در موقعيتي مشابه بيشتر مردم به هر وسيله كه بتوانند سعي ميكنند از خود دفاع كنند.ميدانم كه عمو كريگ اين كاررا خواهد كرد . فكر ميكنم مادر بزرگ هم همين كاررا خواهد كرد و فكر ميكنم من هم همين كاررا ميكردم.
در باره مقاومت بدون خشونت از من پرسيده بودي..
ديروز وقتي آن بمب خنثي شد تمام شيشه هاي خانه شكست . در آن وقت يكي داشت به من چاي تعارف ميكرد و من داشتم با دو بچه كوچك بازي ميكردم. براي من خيلي سخت است. مشكل است كه همواره از طرف مردمي مورد محبت بي شائبه قرار مي گيرم كه خودشان هر روز نفرين ميشوند.ميدانم كه از امريكا اينها همه بزرگنمايي به نظر ميرسد راستش حيلي وقت ها محبت بيدريغ اين مردم و تخريب وحشيانه زندگيشان به نظر من غير واقعي مي آيد. نمي توانم باور كنم كه همه اينها در اين دنيا صورت ميگيرد و هيح عكس العمل واقعي در برابرش نشان داده نميشود. اين مرااذيت ميكند. همانطور كه قبلاهم اين احساس مراآزار ميداد كه چطور ما ميگذاريم دنيااينقدر وحشتناك باشد.
بعد از اينكه با تو حرف زدم فكر كردم شايد همه حرفهاي مرا باور نكرده اي. راستش فكر ميكنم زياد هم بد نيست اگر باور نكرده باشي. من به تفكر مستقل و انتقاد آميز عقيده دارم و و ممكن است وقتي با تو حرف ميزدم براي تمام حرفهايم دليل كافي ارائه نكرده باشم. بيشترش براي اين است كه ميدانم تو خودت ميروي و در باره شان تحقيق ميكني. اما اين موضوع كمي مرا در باره(كيفيت) كاري كه ميكنم نگران ميكند.همه چيزهايي كه در بالا نوشتم و چيزهاي ديگرتخريب تدريجي و اغلب پنهان اما بسيار عظيم توانايي هاي گروهي از مردم براي زندگي است.اين چيزي است كه من در اينجا مي بينم. ترورها...حملات موشكي و شليك به كودكان وحشيگري است. اما ميترسم با تمركز بر روي آنه از مدار اصلي خارج شوم. قشر عظيمي از مردم نمي توانند اينجا را ترك كنند. حتي اگر توان مالي اش را داشتند و حتي اگر حاضر بودند زمينشان را ترك كنند (كه به نظر ميرسد اين يكي از اهداف شارون است).حتي نميتوانند براي گرفتن ويزا به اسراييل بروند. حتي كشورهاي مقصد به اينها اجازه ورود نميدهند. (هم كشور ما و هم كشورهاي عربي)
بنابراين فكر ميكنم تمام راههاي نجات به روي اين مردم بسته شده. گمان ميكنم بنا بر قوانين بين الملي متعارف اينها براي واژه ؛نسل كشي ؛كفايت ميكند. الآن درست به خاطر ندارم.
اميدوارم كه بتوانم اين را نشان بدهم. دوست ندارم كلمات جهت دار استفاده كنم. فكر ميكنم تو اين را در باره من ميداني. من به معناي كلمات احترام ميگذارم.
صفحه يادبود راشل كوري را در اينجا مي توانيد ببينيد. ايي ميل خانواده راشل:
rachelsmessage@the-corries.com
به نقل از شاهدان عيني بولدوزري كه باعث قتل راشل شد متعلق به شركت كاترپيلار امريكا بود . آنها ميگويند اين بولدوزرها با 12 ميليارددلار وام سالانه امريكا به اسراييل خريداري ميشود و فروش بولدوزرها به اسراييل بايد متوقف گردد.
لازم به گفتن است كه 4 روز پس از قتل راشل امريكا پرداخت 10 ميليارد دلار كمك مالي به اسراييل موافقت كرد. كانداليزا رايس گفت كه دولت امريكا حتي يك ميليارد دلار به مبلغ وام اضافه كرده براي اينكه به شدت تحت تاثير طرحهاي اقتصادي اسراييل قرار گرقته است.
اين كمك شامل يك ميليارد دلار كمك مستقيم نظامي است.
(اصل مقاله و نظرات در وبلاگ گل كو)
به ياد راشل كوري
Rachel Corrie (1979-2003)
روز يكشنبه 16 مارچ يك فعال 23 ساله حقوق بشر به نام راشل كوري در حاليكه سعي ميكرد از تخريب خانه يك دكتر فلسطيني توسط ارتش اسراييل در نوار غزه جلوگيري
كند توسط بولدوزر ارتش اسراييل كشته شد.
قتل وحشيانه راشل به دست ارتش اسراييل در امريكا انعكاس بسيار كمي پيدا كرد. هيچ يك از شبكه هاي تلويزيوني قتل يك دختر 23 ساله صلح طلب را قابل پخش ندانستند!. دولت امريكا به پدر و مادرش به بهانه جنگ اجازه رفتن به اسراييل را نداد ..
مراسم يادبود راشل در نوار غزه توسط پليس اسراييل به هم ريخته شد(گاردين ) . در حين مراسم يك ستون خودرو به بهانه خراب كردن ساختمانهايي در اطراف مراسم را به هم زد. بولدوزري كه راشل را به قتل رسانده بودنيز در بين آنها ديده ميشد.
اطلاعيه داوطلبان ؛حركت همبستگي بين المللي جزييات قتل راشل را چنين توضيح ميدهد:
16 مارچ 2003امروز در رفح-نوار غزه- راشل كوري يك زن 23 ساله امريكايي اهل المپيا-واشنگتن كه يك داوطلب گروه ؛حركت همبستگي بين المللي؛(آي-اس- ام)بود توسط ارتش اسراييل كشته شد. راشل جلو راه بولدورزي ايستاده بود كه به طرف او مي آمد. وقتي كه (راننده) بولدوزر حاضر به توقف يا تعيير مسير نشد او از تل خاكي كه جلوي بولدوزر بود بالا رفت.. (راشل)يك كت فلورسانت به تن داشت و مستقيم به راننده اي كه داشت به طرف او مي آمد نگاه ميكرد. بولدوزر به راه خود ادامه دادو (راشل)را زير گرفت. پس از اينكه راشل كاملا از نظرها پنهان شد راننده به حركت خود ادامه داد و بولدوزر را كاملا روي راشل قرار داد.راننده تيغ بولدوزر را بلند نكرد و راشل زير بولدوزر له شد.سپس راننده عقب عقب آمد و دوباره از روي او عبور كرد. هفت نفر ديگر از گروه آي -اس-ام كه در آنجا بودند به طرف اودويدند تاتنش رااز زير خاك بيرون بكشند. او توسط يك آمبولانس به بيمارستان ال-نجار برده شد و در آنجا در گذشت..
...متن كامل اطلاعيه را در اينجا ميتوانيد ببينيد.
نقل ماجرا از زبان شاهدان عيني را در اينجا ميتوانيد بخوانيد.
عكسهاي اين جنايت را ميتوانيد در پايين و همچنين در اين صفحه ببينيد. راشل كت قرمز به تن و بلندگو به دست دارد.
. . روزنامه گاردين ايي ميل هايي را كه راشل براي دوستان و خانواده اش نوشته در دو سايت جمع آوري كرده. هر كدام از اين ايي ميل ها دنيايي از پاكي و محبت و احساس مسئوليت هستند. ايي ميل ها رنج دروني راشل را نشان ميدهند. او از بي خبري امريكايي ها شكوه ميكند...از اينكه كشورش به ؛ نسل كشي؛ فلسطيني ها كمك ميكند اظهار شرم ميكند و ميگويد كه هرگز زندگيش مثل قبل نخواهد شد.
در نامه اي(7 فوريه) به مادرش مينويسد:
دو هفته و يك ساعت است كه در فلسطين به سر ميبرم و هنوز قادر نيستم آنچه را كه ميبينم در قالب كلمات بيان كنم. ....نميدانم چند كودك در اينجا هستند كه در خانه هايي بدون سوراخ گلوله توپ بزرگ شده اند يا بدون برج هايي كه مدام آنها را تحت نظر دارند.. .....
..امروز سعي كردم بگويم بوش يك وسيله است اما نميدانم درست ترجمه كردم يا نه. به هر جهت اينجاكودكان 8 ساله اي هستند كه جيلي بيشتر از آنچه من همين چند سال پيش حاليم ميشد در باره ساختار قدرت در جهان آگاهي دارند.
...
درباره اين واقعيت فكر ميكنم كه هيچ حجمي از خواندن يا شركت در كنفرانسها يا ديدن فيلم هاي مستند و شنيدن واقعيات از زبان ديگران نمي تواند كسي را براي روبرو شدن با واقعيت اينجا آماده كند. تانبيني نمي تواني تصورش رابكني و حتي در آن هنگام باز ميداني كه تجربه تو واقعي نيست. مثلا براي ارتش اسراييل شليك به طرف يك امريكايي دردسر آفرين است...يا مثلا من پول كافي دارم كه وقتي ارتش اسراييل چاه ها را خراب مي كند آب بخرم و صد البته من ميتوانم هر وقت دلم خواست اينجا را ترك كنم.. هيچ كس در خانواده من هنگامي كه در حال رانندگي بوده توسط راكتي كه از يك برج مراقبت در انتهاي خيابان اصلي شهر شليك شده جانش را از دست نداده.
من يك خانه دارم. اجازه دارم بروم و اقيانوس راببينم. احتمالش خيلي كم است كه مرا ( براي اينكه سفيد و امريكايي هستم)براي ماهها و حتي سالها بدون محاكمه در زندان نگاه دارند.. وقتي به كار يا مدرسه ميروم اطمينان دارم كه يك سرباز با سلاح سنگين در نيمه راه المپيا و مادبي در يك ايستگاه بازرسي منتظر نيست تا تصميم بگيرد من ميتوانم امروز دنبال كار
خودم بروم يا نه و آيا حق دارم كه وقتي كارم تمام شد دوباره به خانه برگردم يا نه.........
وقتي من كه براي مدت كوتاهي وارد زندگي اين كودكان شده ام با برخورد با واقيعت هاي زندگي آنها اينهمه ناراحت و عصباني ميشوم دوست دارم بدانم عكس العمل آنها هنگام ورود به دنياي من چه خواهد بود....
در ايي ميل ديگري به تاريح 72 فوريه به مادرش مينويسد:
در باره حرفت در تلفن كه گفتي خشونت فلسطيني ها اوضاع رابدتر ميكند خيلي فكر كردم.
دوسال پيش شصت هزار كارگر فلسطيني از رفح(Rafah) در اسراييل كار ميكردند و حالا فقط 600 نفر مي توانند براي كار به اسراييل بروند. از اين 600 نفر خيلي ها رفته اند براي اينكه بين اينجا و آشكلون ( نزديكترين شهر اسراييلAshkelon, ) سه ايستگاه بازرسي وجود دارد. بازرسي كه قبلا 40 دقيقه طول ميكشيد حالا يك سفر 12 ساعته است. بعلاوه هر آنچه كه در سال 1999 به عنوان سرچشمه اقتصاد رفح شناخته ميشد بطور كامل تخريب شده است . (مثلا)
-فرودگاه بين المللي غزه: راهها تخريب شده و فرودگاه بطور كامل بسته شده است.
- مرز تجارت با مصر: حالا در وسط راه يك برج مراقبت اسراييلي با سربازان تك تير زن قرار دارد.
-دسترسي به اقيانوس:در دوسال گذشته كاملا قطع شده. يك ايستگاه بازرسي و شهرك يهودي نشين گوش كاتيف (Gush Katif) مابين اقيانوس و رفح ساخته شده است.
.-از شروع انتفاضه جديد تا بحال نزديك به 600 خانه در رافا تخريب شده است.(خانه هاي) مردمي كه(حتي) ارتباط مستقيم با مقاومت فلسطين ندارند و فقط در مرز زندگي ميكرده اند.گمان ميكنم اكنون به طور رسمي رفح فقيرترين محل دنياست. تا چند وقت پيش مردم اينجا زندگي متوسطي داشتند
قبلا هم گزارشاتي دريافت كرده بوديم كه كشتي هاي حامل گل كه از غزه به اروپا فرستاده ميشدند در ؛ارز: دو هفته براي بازرسي نگاه داشته ميشدند.به همين دليل اين بازار هم از بين رفت. و بعد بولدوزرها مزارع و باغچه هاي سبزيجات مردم را هم تخريب كردند. براي اين مردم چه باقي ماند؟اگر چيزي به فكرت ميرسد بگو....به ذهن من كه چيزي نميرسد...
اگر زندگي و رفاه ما را كاملااز بين برده بودند...اگر با بچه هايمان در جايي زندگي ميكرديم كه هر روز كوچك تر ميشد...هر روز تانك ها و بولدوزرها ميتوانستند به دنبالمان بيايند و گلخانه هايمان را كه در آنها براي ساليان كشت ميكرديم تخريب كنند و در حال تخريب مارا كتك ميزدند و همراه 149 نفر ديگر ساعت ها ما رادر حبس نگاه ميداشتند..فكر ميكني آيا ما براي نجات هر چيز كوچكي كه باقيمانده بودبه خشونت متوسل نمي شديم؟. وقتي باغ ها و گلخانه ها و در ختان ميوه را مي بينم كه پس از ساليان سال مراقبت ومواظبت تخريب شده اند بيشتر به اين مسئله فكر ميكنم. به تو فكر ميكنم. به اين كه چقدر زمان و چقدر كار توام با عشق لازم است تا چيزي رشد كند. فكر ميكنم در موقعيتي مشابه بيشتر مردم به هر وسيله كه بتوانند سعي ميكنند از خود دفاع كنند.ميدانم كه عمو كريگ اين كاررا خواهد كرد . فكر ميكنم مادر بزرگ هم همين كاررا خواهد كرد و فكر ميكنم من هم همين كاررا ميكردم.
در باره مقاومت بدون خشونت از من پرسيده بودي..
ديروز وقتي آن بمب خنثي شد تمام شيشه هاي خانه شكست . در آن وقت يكي داشت به من چاي تعارف ميكرد و من داشتم با دو بچه كوچك بازي ميكردم. براي من خيلي سخت است. مشكل است كه همواره از طرف مردمي مورد محبت بي شائبه قرار مي گيرم كه خودشان هر روز نفرين ميشوند.ميدانم كه از امريكا اينها همه بزرگنمايي به نظر ميرسد راستش حيلي وقت ها محبت بيدريغ اين مردم و تخريب وحشيانه زندگيشان به نظر من غير واقعي مي آيد. نمي توانم باور كنم كه همه اينها در اين دنيا صورت ميگيرد و هيح عكس العمل واقعي در برابرش نشان داده نميشود. اين مرااذيت ميكند. همانطور كه قبلاهم اين احساس مراآزار ميداد كه چطور ما ميگذاريم دنيااينقدر وحشتناك باشد.
بعد از اينكه با تو حرف زدم فكر كردم شايد همه حرفهاي مرا باور نكرده اي. راستش فكر ميكنم زياد هم بد نيست اگر باور نكرده باشي. من به تفكر مستقل و انتقاد آميز عقيده دارم و و ممكن است وقتي با تو حرف ميزدم براي تمام حرفهايم دليل كافي ارائه نكرده باشم. بيشترش براي اين است كه ميدانم تو خودت ميروي و در باره شان تحقيق ميكني. اما اين موضوع كمي مرا در باره(كيفيت) كاري كه ميكنم نگران ميكند.همه چيزهايي كه در بالا نوشتم و چيزهاي ديگرتخريب تدريجي و اغلب پنهان اما بسيار عظيم توانايي هاي گروهي از مردم براي زندگي است.اين چيزي است كه من در اينجا مي بينم. ترورها...حملات موشكي و شليك به كودكان وحشيگري است. اما ميترسم با تمركز بر روي آنه از مدار اصلي خارج شوم. قشر عظيمي از مردم نمي توانند اينجا را ترك كنند. حتي اگر توان مالي اش را داشتند و حتي اگر حاضر بودند زمينشان را ترك كنند (كه به نظر ميرسد اين يكي از اهداف شارون است).حتي نميتوانند براي گرفتن ويزا به اسراييل بروند. حتي كشورهاي مقصد به اينها اجازه ورود نميدهند. (هم كشور ما و هم كشورهاي عربي)
بنابراين فكر ميكنم تمام راههاي نجات به روي اين مردم بسته شده. گمان ميكنم بنا بر قوانين بين الملي متعارف اينها براي واژه ؛نسل كشي ؛كفايت ميكند. الآن درست به خاطر ندارم.
اميدوارم كه بتوانم اين را نشان بدهم. دوست ندارم كلمات جهت دار استفاده كنم. فكر ميكنم تو اين را در باره من ميداني. من به معناي كلمات احترام ميگذارم.
صفحه يادبود راشل كوري را در اينجا مي توانيد ببينيد. ايي ميل خانواده راشل:
rachelsmessage@the-corries.com
به نقل از شاهدان عيني بولدوزري كه باعث قتل راشل شد متعلق به شركت كاترپيلار امريكا بود . آنها ميگويند اين بولدوزرها با 12 ميليارددلار وام سالانه امريكا به اسراييل خريداري ميشود و فروش بولدوزرها به اسراييل بايد متوقف گردد.
لازم به گفتن است كه 4 روز پس از قتل راشل امريكا پرداخت 10 ميليارد دلار كمك مالي به اسراييل موافقت كرد. كانداليزا رايس گفت كه دولت امريكا حتي يك ميليارد دلار به مبلغ وام اضافه كرده براي اينكه به شدت تحت تاثير طرحهاي اقتصادي اسراييل قرار گرقته است.
اين كمك شامل يك ميليارد دلار كمك مستقيم نظامي است.
(اصل مقاله و نظرات در وبلاگ گل كو)
0 Comments:
Post a Comment
<< Home